اخلاصی ها

ساخت وبلاگ
سال گذشته در همین وبلاگ خاطره ای از شهید محمود صفاریان توسط برادر همرزمش سیدتقی آل نبی نقل شد که این شهید عزیز به دلیل اخلاص و تقوی الهی و فنای فی الله ، تمام آثار و نشانه هایش را قبل از شهادت از بین برد و حتی از خداوند متعال خواسته بود تا جنازه اش هم برنگردد مبادا ته دلش دوست داشته باشد که مردم در تشیع جنازه اش شرکت کنند و ... البته همین اتفاق هم افتادبلافاصله بعد از درج این خاطره زیبا ، یکی از خانم های مومنه ساکن تهران (فرزند شهید ) که هیچ آشنایی قبلی با شهید نداشته او را دوبار در خواب می ببیند که خود را بنام شهید محمود صفاریان معرفی میکند، تعریف کردن این خواب نزد چند نفر اهل دل ، منجر به جستجوی اینترنتی و نهایتا تهیه مستند در پی بی نشان می شود که حائز مقام برتر در جشنواره عمار 1401 شد و این مستند زیبا در تاریخ هفتم بهمن 1401 از شبکه قرآن سیمای جمهوری اسلامی پش گردید ، لینک آرشیو آن در تلوبیون چنین است :https://telewebion.com/episode/0x5424e67یکی از نکات کلیدی در این مستند، خاطره خواهرزاده شهید است که شهید به ایشان می فرماید :"من قبلا به شما سفارش کرده بودم که پیرو خط امام'>امام باشید، اما الان میخواهم، گفته ام را اصلاح کنم ، پیرو خود امام (ره) باش ، خطش را ممکن است بعضی ها خط خطی کنند ...."این جمله شهید، آن هم در سالهای اول انقلاب (1360) بیانگر اوج هوش و ذکاوت شهید است ، سالهای بعد درستی این پیش بینی شهید را اثبات کرد، عده معدودی که مدعی خط امام بودند و ما برای شان شعار میدادیم دانشجوی خط امام ، بر تو درود بر تو سلام ، بعدها به سوی خود آمریکا منحرف شدند، اما بخش اعظم مردم ایران و جهان ، با پیروی از خود امام (ره) همچنان در حال پیمودن صراط مستقیم بر مبنای اسلام ناب محمدی (ص) هستند اخلاصی ها...
ما را در سایت اخلاصی ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ekhlasiha0 بازدید : 87 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 16:27

به نقل از گروه همرزمان شهدا در ایتا : خاطره زیر در مراسم شب 1401/10/04 در منزل شهیدان زنده (برادران برکات) که برای گرامیداشت شهدای کربلای 4 و 5 برگزار کرده بودند از سوی حجه الاسلام شیخ رضا نوری (امام جمعه محترم بجنورد و برادر کوچکتر شهید نوری ) به شکل بسیار زیبایی بیان شد... به خصوص در توصیف پتوی سربازی و خاکی جبهه که شهید نوری روی آن دعوت حق را لبیک گفتند ....بسم الله الرحمن الرحیم خاطراتی از زبان شهید علی نوری در آخرین لحظات عمر پر برکتش به روایت برادر بزگوارشان حجه الاسلام نوری یک با در همین روز که دلشان خیلی گرفته بود ، می گفت می خواهم چیزی بگویم ولی نمی توانم تا بالاخره چنین فرمودند : " اگر خداوند بگوید که بنده من هستی ، تمام گناهات را بخشیدم ، اما تا آخر عمر باید به همین حال باشی ، همین درد را بکشی ، آیا می توانم تحمل کنم"من گفتم بستگی دارد به خودت که چقدر استقامت داری ، ایشان فرمودند : " به احتمال قوی نمی توانم تحمل کنم" ، باز خودش جواب داد: " پس چگونه امام علی (ع) می فرماید که اگر مرا در آتش هم بیندازند و مدام در آتش مرا بسوزانند ، می توانم تحمل کنم ، اما درد فراق تو و این که گناه کار باشم را نمی توانم تحمل کنم ."ایشان که مرا تازه دیده بودند ، مدام از من می خواستند برایش از درد از فراق صحبت کنم ، در غروب این روز بود که قربان رحیمی نیز بود، ا یشان فرمود:" مدام سربار جامعه بودم، نتوانستم کاری برای جامعه انجام دهم، اصلا من هیچ کاری نتوانستم بکنم، همیشه باعث زحمت برای دیگران بودم ، جبهه که می رفتم هنوز خدمتی نکرده بودم مجروح می شدم و چه پولهایی که برای من خرج نمی شد،"گفتم مگر می خواستی چه کار بکنی ؟ تو که وظیفه ات را انجام دادی ،اما او می گفت : " نه من هیچ کاری نتو اخلاصی ها...
ما را در سایت اخلاصی ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0ekhlasiha0 بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 13:18